عسل رز

این وبلاگ به منظور گفتگوی آزاد تهیه شده

عسل رز

این وبلاگ به منظور گفتگوی آزاد تهیه شده

سالروز پیروزی انقلاب اسلامی ایران

۲۲بهمن

 

سالروز پیروزی

 

انقلاب اسلامی

 

ایران بر تمام دوستانم

 

مبارک باد

 

جشن حکومت زنان در افوس

سلام

بدلیل جالب بودن موضوع تصمیم گرفتم برای دوستان خوبم تایپ کنم.

افوس نام روستای گرجی نشین در منطقه فریدن از توابع استان اصفهان است.

از جمله مراسم و اعیادی که مردم افوس بر پا میکنند بر گذاری جشن محصول یا

جشن حکومت زنان است.این جشن مصادف  با برداشت محصول است.

معمولاْ۸۰روز بعد از فروردین بر گذار میگردد.جشن روز مخصوص نداشته

و رسم چنان است که در یکی از روزهای اواخر بهار انجمنی از ریش سفیدان و

بزرگتر ها وتنی چند از زنان گیس سفید ومسن که سرد وگرم روزگار را چشیده باشند.

تشکیل میگردد.

وظیفه اصلی این انجمن تعیین روز قطعی برگزاری جشن است.ضمناْ انجمن کمیته ای را که میبایست مقدمات جشن را فراهم کند انتخاب مینمایند.

افراد در این کمیته وظیفه ای مخصوص دارند.مهمترین وظیفه این هیئت انتخاب حاکم است

که پس از مشورت  وگفتگو ی زیاد از بین زنان ده انتخاب میگردد.این حاکم باید خصوصیاتی

داشته باشد.به حسن خلق ونیکو کاری معروف بوده ورشید وبلند قامت باشد.

جذبه وشهامت داشته باشد.آنچه در انتخاب حاکم دخالت زیاد دارد آن است که مابین زنان

محبوبیت خاص داشته باشد.خوب حرف بزند و امر و نهی کند و در فرمانش ثابت قدم باشد.

کسیکه به عنوان حاکم زنان انتخاب میگردد.برای خانواده وهمسرش افتخار بزرگی است.

حاکم شدن آرزو همه زنان ده است.

بعداز مشخص شدن حاکم  ،او رجال دولت واعیان مملکت را انتخاب میکند وجایگاهشان

در بارگاه معین میشود.قراولانی نیز برای بارگاه ودروازه ها انتخاب میگردد.

با اعلان وتعیین روز جشن شور وشوق عجیبی در مردم پدیدار میگردد.

از بستگانشان در دهات مجاور وشهرها دعوت میکنند تا در روز جشن به افوس بیایند.

میدان بزرگ ده چراغانی میشود و دیوار وکف میدان با فرش مفروش میگردد.

تخت وبار گاه بر پا میشود و روی تخت به بهترین وجه تزئین میشود.

در روز جشن نباید هیچ مردی در ده باشد.بنابر این عصر روز قبل از جشن عده ای

از مردان وسائل خواب وخوراک خود را برداشته وراهی سر چشمه میشوند.

بقیه مردان وپسران باید صبح روز جشن از ده خارج شوند وهیچ مردی را حق آن نیست

که روز جشن در ده بماند. در این روز اداره ده بدست زنان می افتد وزنان  حاکم مطلقند.

با شروع جشن دروازه های ده قرق میشوند.و هیچ مرد یا پسری حق ورود به ده را ندارد.

اگر کسی ندانسته وارد شود.قراولان او را به حضور حاکم می اورند.

حاکم یا یکی از وزرا با او صحبت میکنند وعلت آمدن اورا جویا میشوند.

بسته به نوع جوابی که مرد تازه وارد میدهد اورا میبخشند.یا تنبیه میکنند.

در صبح روز جشن زنان بهترین لباس خود را میپوشند ودسته نوازندگان زن در گوشه ای از

بارگاه مینوازند.میهمانان ودرباریان به دستور حاکم با چای وشربت پذیرائی میشوند.

همه زنان ده بهر ترتیب که بتوانند خود را به میدان میرسانند واگر در میدان جائی نیافتند

به بام خانه های مشرف به میدان میروند.همه زنان شاد ومسرورند.

وبه جلال وجبروت حاکم یک روزه غبطه میخورند.کف میزنند وشادی میکنند.

با صدای بلند شاد باش میگویند.وقتی نوازندگان با اجازه حاکم اهنگ طرب سر میدهند

همه دست میزنند وبفرمان حاکم رقص دستجمعی شروع میشود.

زنان مسن که رقص چوپی را با استادی میدانند در وسط میدان حاضر میشوند.

دست دردست یکدیگر حلقه کرده با اهنگ ملایم رقص چوبی آغاز میشود.

این رقص بسیار جالب ودر نوع خود بی نظیر است.رقص زنان مسن که تمام شد با اجازه

حاکم زنان جوانتر مشغول به رقصیدن میشوند.وبعد به دستور حاکم رقص دختران شروع میگردد.

این مراسم تا کمی بعد از ظهر ادامه دارد وسپس حاکم به زنان دستور میدهد که

میهمانان و زنان ده برای صرف ناهار به منازل خود بروند.

و بعد از آنکه بار گاه خالی شد.دستور مرخصی  وزرا ودرباریان نیز صادر میگردد.

و خود حاکم با ندیمه های مخصوص وقراولان حاضر به منزل مراجعت میکند.

و بدین ترتیت حکومت حاکم یکروزه به پایان میرسد.

 

دیلمان

سلام

دوستان عزیزم پوزش بنده را به علت تاخیر طولانی بپذیرید.

بار دیگر استان سبز گیلان و منطقه تاریخی ودیدنی دیلمان

متاسفانه تصویری برای ارائه ندارم .اما مختصری برایتان تایپ میکنم.

نام دیلمان از طایفه ای بنام دیلم که در این منطقه ساکن بودند گرفته شده است.

از رشت به سمت لاهیجان حرکت میکنیم. در میان راه تابلو( سیاهکل-دیلمان )توجهمان را به خود جلب میکند

تصمیم گرفتیم تا مسیر طولانی وسر بالایی دیلمان را طی کنیم.از سیاهکل تا دیلمان در طول مسیرمان

روستاهای زیادی دیدیم.چون این سفر مربوط به ۶سال قبل است تمام جزئیات را به خاطر ندارم.

در میان مسیر زیبا وجنگلی کمی توقف کردیم وصدای ضبط صوت  خودرو را زیاد کردیم ودر آن هوای دلنشن

کمی رقاصی کردیم و شادی ما دوچندان شد.جای همه دوستان خالی

هرچه جلو تر میرفتیم به دیلمان نمی رسیدیم.در میان راه از یک روستا ماست خریدیم عجب ماستی بود.

موقع نهار شد .چوب جمع کردیم وآتشی مهیا کردیم  وبالاخره جوجه کباب  وماست خوشمزه را نوش جان کردیم.

هنوز مزه آن ماست و کباب  را در آن مکان کاملاْ طبیعی فراموش نمی کنم.

دوباره حرکت کردیم وبالا وبالاتر رفتیم وبالاخره به منطقه  حفاظت شده دیلمان رسیدیم.

حتماْ می پرسید چرا حفاظت شده.چون دیلمان محل زندگی تمدنهای گذشته بوده و آثار با ارزشی از گذشتگان در این منطقه مدفون است.

وقاچاقچیان اشیا عتیقه آنها را به خارج از کشور قاچاق میکنند. بگذریم

دیلمان خیلی زیبا در دل یک دشت زیبا در با لای کوه قرار گرفته است.و مکانی ساکت وطبیعی است.

شغل عمده سکنه دیلمان زراعت و دامداری وکسب است.

دیلمان یکی از نقاط ییلاقی بسیار خوب کشورمان بشمار میرود.

اغلب ساکنین این منطقه  زمستان را به سیاهکل کوچ میکنند و دوباره تابستان بر میگردند.

هرچه از دلیمان بگویم کم گفته ام .باید سفر کرد تا بتوان لمس کرد.

برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد دیلمان  وتمدنهایی که در آن زندگی کرده اند .می توانید به کتاب

تاریخ دیلمان مراجعه کنید.

تا سفرنامه بعد حق نگهدارتان