سلام دوستان خوبم
سفرنامه چابهار مطالب گفتنی زیاد دارد .اما امروز اکتفا میکنم به تغییر فصل در چابهار
همانطورکه در پست قبلی قول دادم در مورد تغییر فصل می نگارم
چابهار یعنی (چهار بهار)یعنی چهار فصل ان بهار است.چه بهاری که شبیه تابستان است
شمادر جنوبی ترین نقطه استان سیستان وبلوچستان یا به عبارتی در جنوب شرقی ایران
مرز ایران وپاکستان(حدود۲تا۳ساعت راه زمینی)تغییر فصل را احساس نمی کنید.
درختان وگل وگیاه همیشه ودر تمام فصول بدون استراحت سبز هستند.
اما حیف عمرشان کوتاه است، چون خواب زمستانی ندارند.
باور کنید تغییر فصل بزرگترین نعمتی است که افریدگار جهان به مخلوقاتش هدیه کرده.
تنوع در هر چیزی جالب ولازم است.
بنده حدود یکسال واندی در شهر بندری چابهار زندگی کردم، وچهار فصل گرما را از نزدیک
تجربه کردم.انسان تا چیزی را از نزدیک لمس نکند.باورش کمی سخت است.
گرمای ۵۵درجه در چابهار از یکطرف واز طرف دیگر نبودن آب آشامیدنی سالم
اما شما اگر زندگی این مردم صبور را ببینید .آن موقع به شهر ودیار خودتان افتخار میکنید.
عمر انسانهای این منطقه نیز کم است. ومثل دیگر شهر ها شما آدمهای بالای ۵۰سال
خیلی به ندرت میبینید .یا اگر باشد مهاجر هستند.از دیگر شهرهای ایران.
من در چابهار اصلاْمتوجه شروع زمستان نشدم وهمچنان با یک تک پیراهن بودم.
موقعی که در فرودگاه مهر اباد از هواپیما بیرون امدم تمام بدنم شروع به لرزیدن کرد.
آنوقت تازه فهمیدم زمستان شروع شده.در چابهار تنها در ماه بهمن میتوان بدون کولر
زندگی کرد.البته بعضی از اقوام کپر نشین در تمام سال بدون کولر زندگی میکنند.
برای من خیلی تعجب آور بود.
اما در پایان به عرض برسانم که زنگی یکنواخت خیلی مشکل است.
هر فصلی برای ما زیبایی خاص خود را دارد.
در مورد چابهار گفتنی های زیادی دارم که در اینده نزدیک خواهم نگاشت.
معذرت میخواهم اگر سرتان را درد اوردم.منتظر نظرات خوب شما عزیزان هستم.
( با درود وسلام)
شما عزیزان
نظرات خودتان را در مورد (تغییر فصل) بنویسید
سپس در آینده نزدیک من مقاله خودم را مینویسم
منتظر نظرات خوب شما هستم
اگر تغییر شغل برای تو نا ممکن است(به فرض انکه شغلت را دوست نداشته باشی)
تنها کار دیگری که می توانی بکنی این است که تمرین کنی هر روز به شغلت عشق بورزی.
وین دایر