یادم هست موقعی که به دبستان می رفتم.معلم تعلیمات دینی به ما می گفت.
همیشه دوتا فرشته همراه شما هستند.یکی از انها اعمال خوب ودیگری اعمال بد شما را می نویسند.
من با خودم می گفتم .مگر امکان دارد چنین چیزی.این همه ادم با این همه اعمال خوب وبد.
اولاْ چقدر قلم وکاغذ لازم دارد. دوماْ این همه اطلاعات راکجا ذخیره می کنند.
به عقل من که ۸سال بیشتر نداشتم چنین چیزی امکان پذیر نبود.
اما امروزه با امدن کامپیو تر واینترنت عیناْ چنین چیزی را درک کردم.از سر تا سر دنیا اکثراْ هر روز مطلب
می نویسند در اینترنت.وانها را هر رو ز بایگانی میکند.هر زمان که اراده کنیم به ما نشان میدهد.
واقعاْاین چقدر ظرفیت دارد.تازه این ساخته ذهن بشر است.افریدگار این جهان که جای خود را دارد.
من فکر می کنم کامپیوتر خدا خیلی بزرگتر از این حرفهاست.بقول شاعر که اسمشو بلد نیستم
رسد ادمی به جایی که جز خدا نبیند. به قلم عسل
سلام
چه تشبیه جالبی.
تازه روز به روز علم پیشرفت میکنه و بیشتر موجب تحیر ما میشه. و اونوقت میفهمیم که خدا بالاتر از این علوم زمینی ماست.
موفق باشید.
سلام مهربون . خوب کردی تشریف اوردین . خوشحالم کردی . راستی اون چیزایی که نوشته بودم داستان نبود قربونت برم . واقعیت بود .
بنده ازاین بابت از شما عذر میخواهم
سلام...
اگه سوسولی و افتخار دوستی رو میدید پاشو بیا...
ممنون که سر زدی
سلام عسل جان
ممنونم به خاطر همه چی .
سلام...
اومدم عسل بخورم :))))))))
وب لاگ شما در نوبت نقد وبلاگها قرار گرفت. به زودی نقد می شوید..
سلام عسلی...ممنو که به من سر میزدی..اونموقع که اومدم اینجا اینجوری نبود...
قالبت هم بیسته..لینک کنیم همدیگرو؟
سلام
بازم ممنون که اومدی
اگه میثم بود می گفت من بیشتر (در جواب دوستت.....)
میثم نت میاد اما وبلاگ رو به روز نمیکنه....
اگه میخوای نظر خصوصی بدی به یاهو آدیش بده
Id: meysam10002
راستی...
...........
ریمیکس رپ میثم (سهیل) رو تو وبلاگ گذاشتم یه سر بزن
سلام.از اینکه چند روزی خدمت نرسیدم معذرت میخوام.چند روزی کسالت داشتم و چند روز هم برای ثبت نام برادرم رفته بودم شیراز.بزودی بیشتر مزاحمتون میشم
خانمی صاحب وبلاگ که دعوت نمی خواد هر وقت دوست داشتی بیا
من چون اعمال نیکی که میکنم زیاد هستش تا حالا چند بار هارد این فرشته خوب رو عوض کردم هارد اون فرشته هم که کارای بد بد منو مینویسه چند وقت یه بار فرمتش می کنم.
در ضمن عسل خانم خیلی خیلی معذرت می خوام دفعه پیش اسمتو اشتباه تایپ کردم.امیدوارم دیگه از دستم ناراحت نباشی.
سلام.خسته نباشی.به به خیلی قشنگ شده.ترشی نخوری یک چیزی میشی.مزاح بود.ولی در هر حال خیلی خوب شده.بازم میام.
هوای باغ پاییزم...شکفتن رفته از یادم.....چنان بیگانه با خویشم...که حتی سایه ام نمی اید به دنبالم..
سلام دوست عزیز.باید ببخشی که دیر کردم.شیراز بودم.با ژیشرفت علم بعضی از چیزهایی که باور نداشتیم باورکردنی میشن و البته بعضی از باورهامون هم از بین میرن و مضحک جلوه میکنند.موفق باشی
سلام عسل مطالبت جالب بود موفق باشی
جالب بود .
چون تفکرات کودکی تو تفکرات کودکی من هم بود.
ممنون که نگرانم بودی.
سعی میکنم زودتر از اینها آن لاین بشم.
موفق باشی
اینجا تغییر کرده ... نه؟;)
سلام
وبلاگت خودش زیاد خوشکل نیست
من عادت ندارم تعریف الکی بدم امیدوارم از دستم ناراخت نشی
ولی مطلبت عالیه امیدوارم ادامه داشته باشه
اتفاقی با ویت آشنا شدم
به منم سر بزن
بای
سلام عسل جون
خوبی گلم ؟
ممنونم ازت که اومدی پیشم . بازم از این کارا بکن ثواب داره
سلام دوباره
یه بار از نظرم دلخور نشی
حرفت هم کاملا درسته
این فقط نظر من بود
راستی اگه با تبادل لینک موافقی خبرم کن
حتما
سلام.خیلی خوب بود که از کودکیت نوشتی. نمیدونم چند سالته ولی یه کتاب هست بنام ؛شفای کودک درون؛ سعی کن بخری و بخونی. یه دفترچه هم بخر و هر چی دلت میخواد در مورد کودکیت توش بنویس و با کودک درونت صحبت کن تنهاش نذار.
شما یاس عزیز مرسی که قدمه رنجه کردید وتشریف اوردید
لطف کنید اطلاعات جغرافیایی خودتان را با لا ببرید
بعداْقضاوت بی مورد کنید
شما میتوانید به یاسوج تشریف ببرید وببنید که من نه داستان نوشتم ونه خیالبافی کرده ام تمامش واقعیت است وچنین مکانهایی در کشور ما کم نیست